سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام آرام دلها

سلام بر همسنگران عزیزم در جبهه ی مجازی:

ببخشید که با تاخیر آمدم...متاسفانه مدتی به اینترنت دسترسی نداشتم و چند روزی هم به مسافرت رفته بودم...تا اینکه بالاخره امروز تصمیم گرفتم به وبم سر بزنم(البته طوری که سرم نشکند)!

اول از همه فرا رسیدن سال 1390 رو به همه ی شما عزیزان تبریک عرض می کنم و امیدوارم سالی پر از نشاط و آرامش داشته باشید.

 


در شهر زیبا و پر جاذبه ی اصفهان بودیم که چشممان به بنر ((اخراجی ها3))افتاد که بر سر در سینما زده شده بود و از آنجا که متاسفانه در شهر خودمان سینمای فعالی وجود ندارد،تصمیم گرفتیم فرصت را غنیمت بشماریم و به دیدن این شاهکار ده نمکی برویم..

ابتدای فیلم آیه ی زیبا ی((یدالله فوق ایدیهم))نوشته شده بود که بسیار پرمحتوا و به جا بود...کلی ذوق کردم...بعد هم آنقدر محو این قسمت از وصیت نامه  شهید عزیز((رجب بیگی))که ابتدای فیلم آمده بود شدم که گفته بود:((بار الهی!از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از سوی دیگر باید شهید شویم تا آینده بماند!....عجب دردیست))که متوجه نشدم کِی فیلم شروع شد.

1-در کل فیلم بسیار پرمحتوایی بود که ای کاش قبل از انتخابات ساخته می شد..حال کار به این نداریم که فیلم نامه ی ضعیفی داشت و صحنه ها یکی بعد از دیگری به سرعت می آمدند و می رفتند...و مناظره ها را هم کمی شلوغش کرده بودند...خوبی این فیلم به آن بود که به خوبی مفهوم را رسانده بود...تا جایی که شبکه های مخالف سعی در تحریم این فیلم دارند و از قرار معلوم موفق نشدند،این را آمار نشان می دهد که در کمتر از سه روز این فیلم ،نیم میلیارد در آمد داشته است.در کل شهامت ده نمکی رو برای ساخت این فیلم می ستایم...تا باشد از این فیلم ها باشد

خوشحالم در فضایی که همه به فکر رسیدن به پول و منافع خود هستند،درد ده نمکی رساندن صدای افرادی است که در این سالها دیده وشنیده نشده اند.بعد از مدت ها فیلمی را دیدم که ارزش دیدن را داشت و مثل دفعات قبل با خود نگفتم:" وقتم را تلف کردم و...."

2-زمانی که به تماشای فیلم بی محتوا و بی قید و بند((جدایی نادر از سیمین))رفتم،تازه متوجه شدم که چرا این فیلم برنده ی خرس طلایی شده...فیلمی که در آن اثری از شرم و حیا دیده نمی شود...و از این که این فیلم مضحک را با ((اخراجی ها3))مقایسه می کنند،تعجب کردم...اما برای این که حق کشی نکنم باید بگویم که کارگردانی فیلم بسیار بسیار بسیار عالی بود ...اما ای کاش به جای دیدن فیلم ((جدایی نادر از سیمین))بار دیگر ((اخراجی ها3)) را می دیدم.

3-چیزی که برایم جالب می نمود زمانی بود که با نشان دادن صحنه هایی از زندگی هر یک از کاندیداها،همهمه ای بین سالن می پیچید که فلان کاندیدا شبیه فلان شخصیت سیاسی است...جای بسی خوشحالی است که مردم ما تا این حد شعور و آگاهی دارند.و ده نمکی چقدرزیبا این رابطه را ایجاد کرده بود.

4-زیرکی مسعود ده نمکی در این فیلم این بود که ویژگی های شخصیت های سیاسی را تک به تک در هر فرد قرار نداده بود و هر کاندیدا ترکیبی از چند شخصیت بود...

نن جون کروبی،آقا زاده ی هاشمی و سوءاستفاده های موسوی از حضورش در کنار روحانیون سرشناس و عکسهایی که با آنان گرفته بود همه در شخصیت حاجی گرینف جمع بود،فردی که کارش تظاهر بود و از خوش و بش کردن با دختران و جذب آنان بدش نمی آمد.

اما شخصیت دباغ دقیقا به موسوی نزدیک بود...مردی که در همه محافل و اماکنی که حضور داشت از همسرش جدا نمی شد...همسری که سعی داشت با شعار ((آزادی اندیشه،بدون قر نمیشه))و ایجاد پارتی به جذب جوانان بپردازد.

جالتر از همه سوسماری بود که با رفتن به سمت عکس دباغ،به اصطلاح پیروزی او را تضمین کرد و بلافاصله دباغ خود را پیروز میدان معرفی کرد...شاید موسوی را هم با این خرافات شیرش کردند...

5-در گیر و دار جنبش های خیابانی طرفدارانِ دو نامزدِ آبی و قرمز؛آمبولانسی که حامل یکی از یادگاران جبهه و جنگ است در بین جمعیت گرفتار می شود و راهی برای رسیدن به بیمارستان ندارد..که ده نمکی در این صحنه سعی دارد ضرورت همدلی و وحدت و پرهیز از دوگانگی و تفرقه را بیان کند.

6-و...جالب ترین و به جا ترین قسمت فیلم زمانی است که آقا زاده ی حاجی گرینف که به خود اجازه می دهد هر لحظه که اختیار کرد با هر دختری که مورد نظر خودش است، باشد ؛به اتفاق عده ی دیگری از حامیان حاجی گرینف در یک پارتی دستگیر می شوند.و در پی تماس های مکرر و حضور حاجی گرینف و مشاورانش در آگاهی،تصمیم گرفته می شود که آقا زاده آزاد شود.

فرمانده ی نیروی انتظامی(داش رسول اخراجی ها2)که می بیند نمی تواند جلوی آزادی آقا زاده را بگیرد به جمع حامیان گرینف که در کلانتری هستند می رود و می گوید:"حالا که نمی تونم این آقازاده رو نگه دارم،مظلوم کشی نمی کنم و شماها رو آزاد می کنم،برید...ولی بدونید دارید سنگ کیو به سینه می زنید..."

در اخر فیلم هم موسیقی زیبایی با صدای سید بهنام صفوی پخش شد که بارها در متن های مجری گری ام جایش داده بودم و فکر نمی کردم زمانی به صورت موسیقی اخراجی ها در بیاید..

حرف برای گفتن در مورد این فیلم بسیار است و زمان اندک...

چه خوب است که فیلمسازان میهنمان به جای ساختن فیلم های سطحی،آبکی و بی محتوا،دست به خلق آثاری بزنند که مثل اخراجی ها غبار تردید و شبهات را از جامعه و افکار مردم پاک کند و باعث بصیرت افزایی بیش از پیش شود.



لینک های مرتبط:

دهه ی ده نمکی هم نیستجالب و خواندنی

"جدایی نادر از سیمین" مانیفست فتنه سبز برای تخریب نظام

اخراجی ها 3 حرف دل مردم

ای کاش اخراجی ها ده میلیاردی شود!

هنر برای هنر و سنگ پای گمشده!


اولین دیدگاه را شما بگذارید

 بمانیم تا...       ده نمکی...

مشخصات مدیر وبلاگ

فرشته ناشناس [4]

شوخ طبع-احساساتی-نازک نارنجی ولی زود جوش میارم-از انتقاد به شدت متنفرم-کمی دهن لق-کمی فضول-دارم سعی می کنم که کم گویم و گزیده گویم...عاشق جنب و جوش...صریح اللهجه...یک جا نمی تونم بشینم...اگه تعریف از خود نباشه باید بگم که به خوبی می تونم یک گروه رو هدایت کنم-عاشق جمع هستم و از تنهایی بیزارم..و...........
ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ